• اجتماعی فرهنگی
    (دوشنبه 87/9/25:: 8:41 عصر)
  • پژوهشگران

    غدیر خاکی ،سوخته و ملتهب در عمق صحرای جحفه نیست .

    غدیر گستره ای به وسعت ابدیت،وجاری در لحظه، لحظه کائنات است .

    غدیر چشمه جوشان آب حیات ،دریایی به وسعت کرامت است .

    غدیر برای تشنگان وصال چشمه زلال هدایت و برای راه گم کردگان صراطی رو به سعادت.

    غدیر دریایی از باور و بصیرت در کویر حیرت و هامون ضلالت است .

    غدیر فاروق حق و باطل است .

    غدیر برکه کوچکی است، که آفتابی از آن طلوع کرد که جهانی را روشنی بخشید .

    نوری از آن مکان غریب به کویر خفته برخاست،که انسانها را راهبر و راهنمون شد .

    راهشناستر از مولود کعبه کیست؟

    قاطع تر از ابو تراب و پسندیده تر از مرتضی و والاتر از علی کدام است .

    او که غدیر را به دریایی از فضایل تبدیل کرد .

    او که شمشیر برنده حق است و نابود کننده باطل .

    غدیر زنده کننده نام علی است .

    سکاندار اسلام بعد از نبی .

    برگزیده خدای نبی .

    در یک جمله : غدیر روز اکمال دین و اتمام نعمت است.

    غدیر خاکی ،سوخته و ملتهب در عمق صحرای جحفه نیست .

    غدیر گستره ای به وسعت ابدیت،وجاری در لحظه، لحظه کائنات است .

    غدیر چشمه جوشان آب حیات ،دریایی به وسعت کرامت است .

    غدیر برای تشنگان وصال چشمه زلال هدایت و برای راه گم کردگان صراطی رو به سعادت.

    غدیر دریایی از باور و بصیرت در کویر حیرت و هامون ضلالت است .

    غدیر فاروق حق و باطل است .

    غدیر برکه کوچکی است، که آفتابی از آن طلوع کرد که جهانی را روشنی بخشید .

    نوری از آن مکان غریب به کویر خفته برخاست،که انسانها را راهبر و راهنمون شد .

    راهشناستر از مولود کعبه کیست؟

    قاطع تر از ابو تراب و پسندیده تر از مرتضی و والاتر از علی کدام است .

    او که غدیر را به دریایی از فضایل تبدیل کرد .

    او که شمشیر برنده حق است و نابود کننده باطل .

    غدیر زنده کننده نام علی است .

    سکاندار اسلام بعد از نبی .

    برگزیده خدای نبی .

    در یک جمله : غدیر روز اکمال دین و اتمام نعمت است.

    جانبازی حضرت ابوالفضل (ع) به روایت مقتل ابی مخنف

    تنشگی امام حسین (ع)و اصحاب شدت کرد،امام حسین (ع)به برادرش حضرت عباس (ع) فرمود :برادر،اهل بیتت را جمع کرده چاهی بکنید. آنها نیز چنین کردند ولی در آن آبی نیافتند. امام حسین (ع) فرمود:برادر به فرات برو و جرعه ای آب برایمان بیاور.

    حضرت عباس عرض کرد: اطاعت می کنم. افرادی را همراهش کرده به سوی فرات رفتند تا مشرف بر آن شدند. وقتی که اصحاب ابن زیاد (لع) آنها را دیدند گفتند : شما کیستید؟ گفتند: ما اصحاب حسین(ع) هستیم. گفتند: چه می خواهید؟ گفتند : عطش بر ما شدت کرده است،        و شدید ترین چیز برای ما عطش حسین (ع) است. وقتی که حرفهای آنان را شنیدند،یکباره حمله کردند. عباس (ع) و اصحابش نیز با آنها به جنگ مشغول شدند و در حالی که عده ای از آنها را کشته بوداین رجز را می خواند:

    « با قلبی هدایت شده این قوم را می کشم،از پسر دختر احمد نبی(ص) حمایت می کنم. شما را با شمشیر بران هندی می زنم تا از جنگ با آقایم برگردید. من عباس با محبت از نسل علی مرتضای موید هستم .»

    بعد به آنها حمله کرده و از چپ و راست متفرقشان ساخت و عده ای را کشت در حالیکه این رجز را می خواند:

    « نمی ترسم از مرگ وقتی که می رسد، تا در وقت ملاقات از پای در آیم، جانم برای آن جان پاک مطهر سپر باشد، من صبور مقاوم هستم در جنگ بلکه به سرها می زنم و فرقها را می شکافم . من عباسم و در جنگ سخت برخورد می کنم.»

     

    حضرت عباس (ع) در میان نهر آب

    حضرت عباس (ع) آنها را از شریعه دور کرد و وارد آن شد مشکی که همراه داشتاز آب پر کرد. دستش را آورد که آب بیاشامد ولی تشنگی امام حسین (ع) را به یاد آوردو گفت :

    « به خدا قسم لب به آب نمی زنم در حالی که آقایم حسین (ع) تشنه باشد .»

    سپس آب را از دستش ریخت و خارج شد. او مشک را بر دوش داشت و اینطور رجز می خواند:

    « ای نفس بعد از حسین بی ارزشی. تو بعد از او نباید بمانیاین حسین (ع) که مرگ را می چشد ،و تو می خواهی آب گوارا بیاشامی؟!، هرگز دین من چنین اجازه ای را نمی دهد،و نه این کار شخص دارای یقین راستین است. »

    جنگ عباس (ع)

    از شریعه بیرون آمد ولی تیری ازهر طرف باریدن گرفت بطوری که زرهش مانند جوجه تیغی شد .

    « ابرص بن شیبان» ( لعنه الله ) به او حمله کرد و به دست راستش ضربه ای وارد کرد که با شمشیر پرت شد . عباس هم شمشیر را به دست چپ گرفت و در حالی که این رجز را می خواند به آنها حمله کرد :

    « به خدا قسم اگر دست چپم را هم قطع کنید من همچنان از دینم حمایت می کنم، و از امامی که یقین راستین دارد، پسر دختر پیامبر پاک و امین،پیامبر راستینی که دین برایمان آورد، تصدیق دارم بر خدای یگانه امین .»

    حمله کرد و عهده ای را کشت و بزرگانی را بر زمین انداخت ولی همچنان مشک آب  را بر

     دوش داشت . وقتی ابن سعد (لع) متوجه این جریان شد گفت :وای بر شما مشک را تیر باران کنید، به خدا قسم اگر حسین (ع) آب بیاشامد همه شما را از بین خواهد برد. آنها به حضرت عباس حمله شدید کردند، او هم صد و هشتاد سواره از آنها را کشت . در اینجا عبدالله بن یزید الشیبانی به دست چپش زده آن را قطع کرد، حضرت عباس (ع) شمشیر را به دهان گرفت و حمله کرد و این رجز را می خواند :

    « ای نفس از کفار نترس، و مژده باد ترا به رحمت خداوند جبار ، با پیامبر سید الابرار،با تمامی سادات و پاکان. دست چپم را به ظلمشان قطع کردند، پروردگارا آنها را وارد آتش سوزان کن .»

    حمله کرد در حالی که از دو دستش خون می ریخت . آنها هم به یکباره به او حمله کردند. جنگ شدیدی کرد تا اینکه مردی با عمودی آهنین بر سر مبارکش زد و آن را شکافت و به زمین افتاد و در خون خود غوطه ور شد در حالیکه صدا می کرد : یا ابا عبدالله ، خدا حافظ .

    وقتی امام حسین (ع) صدای او را شنید صدا زد :وای برادرم، وای عباسم ،وای جان دلم،بعد حمله کرد و آنها را از او دور نمود و در کنار برادر آمد و بر پشت اسبش سوار نمود . او را به خیمه آورد و بر زمین گذاشت و گریه شدیدی کرد بطوری که هرکس در آنجا حاضر بود به گریه درآمد . بعد فرمود: خداوند ترا جزا بدهد که چه برادر نیکویی بودی ، تو در راه خداوند آنچه سزاوار جهاد بود به جا آوردی

                        


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • اجتماعی فرهنگی
    بازگرداندن خشم با بردباری، نتیجه دانش است . [امام علی علیه السلام]
  •  RSS 
  • خانه
  • شناسنامه
  • پست الکترونیک
  • ورود به مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 2203
    بازدید امروز : 1
    بازدید دیروز : 1

    ........... درباره خودم ...........
    اجتماعی فرهنگی
    پژوهشگران
    ........... لوگوی خودم ...........
    اجتماعی فرهنگی

    ............. اشتراک.............
      ........... طراح قالب...........